دختـر زمسـتـان
هنوزم که هنوز است.............. عصر یک جمعه ی دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به سامان نرسیده است؟ چرا آب به گلدان نرسیده است؟ جرا لحظه باران نرسیده است؟ و هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است، چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است؟ چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیده است؟
نظرات شما عزیزان:
سلام
وب خوبیه
بهم سر بزن
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |